لودر سایت

تحليل علت و معلول

بررسي اجمالي

تحليل علت و معلول روش ساختار يافته براي شناسايي علل ممكن پيشامد نامطلوب يا مسئله است. اين تكنيك عوامل شركت كننده ممكن را در دسته هاي بزرگ سازمان مي دهد، به صورتي كه تمام فرضيه هاي ممكن را در برگيرد. با اين حال به علل واقعي اشاره نمي كند و اين علل فقط با شواهد واقعي و آزمون تجربي فرضيه مشخص ميشود. اطلاعات توسط نمودار استخوان ماهي (ايشيكاوا هم نام دارد) يا در بعضي مواقع نمودار درختي سازمان مي يابد.

 

كاركرد

تحليل علّت و معلول نمايش تصويري ساختاريافته از ليست علل معلول خاصي را فراهم مي كند. وابسته به مفاهيم، معلول مي تواند مثبت (اهداف) يا منفي (مسئله) باشد. اين تكنيك پركاربرد استفاده مي شود تا كليه سناريوها و علل ممكني كه اين سناريوها را توليد مي كند را توسط تيمي از متخصصان درنظر بگيرد و اجماع نهايي از محتمل ترين علل را ايجاد كند كه مي تواند به صورت تجربي يا با ارزشيابي داده هاي در دسترس آزمايش شود. بسيار ارزشمند است كه در آغاز تحليل تفكر گستردهاي در مورد علل ممكن صورت پذيرد و سپس فرضيه هاي بالقوه با رسميت بيشتر درنظر گرفته شوند.

ساخت نمودار تحليل علت و معلول هنگامي مي تواند انجام شود كه نياز به:

  • شناسايي علل ريشه اي ممكن، دلايل اصلي براي اثر، مسئله يا شرايط خاص؛
  • مرتب كردن و ارتباط دادن رابطه هاي ميان عوامل كه بر فرآيند خاصي اثر دارند؛
  • تحليل مسائل موجود و فعاليت هاي اصلاحي كه مي تواند انجام شود.

مزايا ايجاد نمودار تحليل علت و معلول شامل:

  • متمركز شدن توجه اعضاي بررسي به مسئله اي خاص؛
  • كمك به تعيين علل ريشه اي مسائل با رويكرد ساختار يافته؛
  • تشويق اعضاي گروه و استفاده از دانش گروه براي توليد يا فرآيند؛
  • استفاده از قالب منظم و آسان براي درك نمودار تحليل علّت و معلول؛
  • نشان دادن علل احتمالي تغييرات در فرآيند؛
  • شناسايي زمينه هايي كه داده هايي براي مطالعات بيشتر بايد جمع آوري شود.

تحليل علت و معلول مي تواند بهعنوان روشي در شكل گيري تحليل علل ريشه اي استفاده شود.

 

ورودي ها

تحليل علت و معلول مي تواند تخصص و تجربه شركت كنندگان يا مدل هاي ايجاد واستفاده شده در گذشته باشند.

 

فرآيند

تحليل علت و معلول بايد توسط تيم آگاه از مسئله اي كه نياز به درمان دارد انجام شود. مراحل اصلي در شكل دادن تحليل علّت و معلول به شرح زير است:

  • تعيين معلولي كه بايد تحليل شود و قرار دادن آن در كادر. بستگي به شرايط، معلول مي تواند مثبت (اهداف) يا منفي (مسئله) باشد؛
  • تعيين دسته هاي اصلي علل كه توسط كادرهايي در نمودار استخوان ماهي نشان داده مي شود. به صورت معمول براي مسائل سيستمي دسته ها ممكن است شامل افراد، تجهيزات، محيط، فرآيندها و غيره باشد. با اين حال، اين انتخاب متناسب با زمينه مشخص مي شود؛
  • پر كردن علل احتمالي براي دسته هاي اصلي با شاخه ها و زيرشاخه ها كه روابط بين آنها را شرح مي دهد؛
  • پرسش «چرا؟» يا «به چه علّتي؟» براي ارتباط علل؛
  • بازبيني تمام شاخه ها به منظور بررسي سازگاري و كامل بودن و اطمينان از اين كه علل بر معلول اصلي تأثير دارند؛
  • شناسايي محتمل ترين علل بر پايه نظرات تيم و شواهد در دسترس.

نتايج معمولاً در نمودار استخوان ماهي يا نمودار درختي نمايش داده مي شود. نمودار استخوان ماهي علل جداگانه را در دسته هاي اصلي جاي مي دهد (توسط خط ستون فقرات ماهي نمايش مي شود) كه شاخه ها و زيرشاخه ها اصلي ترين علل در هر دسته را تشريح مي كند.

نمايش درختي در ظاهر شبيه درخت خطا است، اگرچه اغلب توسعه درخت از چپ به راست است و از پايين صفحه شروع نمي شود. با اينحال، چون عوامل شركت علل هستند و خرابي با احتمال وقوع مشخص نيستند امكان كمي كردن احتمال پيشامد اصلي وجود ندارد.

نمودار علّت و معلول معمولاً كيفي استفاده مي شود. اين امكان وجود دارد كه احتمال مسئله را 1 فرض كنيم و احتمال علل اصلي و سپس علل فرعي را بر پايه درجه ارتباط ها اختصاص دهيم. اگرچه عوامل شركت كننده اغلب از راه هاي پيچيده اي بر هم اثر و تعامل دارند و مقدار كمي توليد شده را بي ارزش مي سازد.

 

خروجي ها

خروجي تحليل علّت و معلول نمودار استخوان ماهي يا درختي است كه علل ممكن و محتمل را بيان مي كند. سپس اين ها به صورت تجربي آزمون و اصلاح مي شود قبل از آنكه پيشنهادها ايجاد شود.

 

نقاط قوت و محدوديت ها

نقاط قوت شامل موارد زير است:

  • شامل كارشناسان اجرايي كه در محيط تيم حضور دارند؛
  • تحليل ساختار يافته؛
  • شامل كليه فرضيه هاي محتمل؛
  • نمايش تصويري نتايج براي درك آسان؛
  • شناسايي زمينه هايي كه در آن داده بيشتري مورد نياز است؛
  • مي تواند براي شناسايي عوامل شركت كننده براي اثرات خواسته يا ناخواسته استفاده شود. تمركز مثبت بر روي موضوع مي تواند مالكيت و مشاركت بزرگتري را تشويق كند.

محدوديت ها شامل موارد زير است:

  • ممكن است تيم تخصص لازم را نداشته باشد؛
  • فرآيندي كامل نيست و نياز به بخشي از تحليل علت ريشه اي براي تهيه پيشنهادها دارد؛
  • بيشتر تكنيكي تصويري براي طوفان مغزي است تا تكنيك تحليلي مستقل؛
  • جداسازي عوامل سببي در دسته هاي اصلي در شروع تحليل به اين معني است كه رابطه بين دسته ها به صورت كافي درنظرگرفته نمي شود. براي مثال هنگامي كه خرابي تجهيزات توسط خطاهاي انساني ايجاد شده است يا مشكلات انساني كه به علّت طراحي ضعيف ايجاد شده است.

نویسنده پست: ghaemi mohammad

این سایت جهت ارائه اطلاعات بروز و تخصصی در حوزه سیستم های مدیریت کیفیت و اشتراک گزاردن تجربیات اینجانب در حوزه ارزیابی انطباق و ترویج و ارتقای این علم تشکیل شده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *