مطالعه گیج را می توان با استفاده از تعدادی تکنیک متفاوت انجام داد. در این قسمت جهت تعیین تکرارپذیری و تجدیدپذیری سه روش قابل قبول به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت.
روش گستره
روش میانگین و گستره(از جمله روش نمودار کنترل)
روش ANOVA
به جز روش گستره، طراحی داده های مطالعه برای هر یک از این روش ها بسیار مشابه است. روش ANOVA ترجیح داده می شود زیرا اپراتور را نسبت به خطای گیج بررسی می کند، در حالی که روش های گستره و میانگین این تغییر را شامل نمی شود. همانطور که ارائه شد، همه روشها در تحلیلهای خود تغییرات درون نمونه ای را نادیده میگیرند.
رویکرد ANOVA میتواند تعامل ارزیاب-نمونه را شناسایی کند، اما میتواند سایر منابع تنوع را نیز ارزیابی کند که دلیلی برای گنجاندن آن است. از لحاظ تاریخی، این فرض وجود دارد که اثر متقابل صفر باشد، در این صورت نتایج هر دو رویکرد معادل هستند. با این گفته، رویکرد ANOVA به دلیل انعطاف پذیری آن در صورت دسترسی کاربر به یک برنامه کامپیوتری مناسب ترجیح داده می شود. اگر نه، رویکرد X bar و R مناسب است و می تواند به صورت دستی یا از طریق یک برنامه کامپیوتری انجام شود.
با این حال، سیستم اندازه گیری کل نه تنها شامل خود گیج و بایاس مربوط به آن، تکرارپذیری و غیره می شود، بلکه می تواند شامل تغییرات قطعات در حال بررسی نیز باشد. تعیین نحوه رسیدگی به تغییرات درون قطعه باید بر اساس درک منطقی استفاده مورد نظر از قطعه و هدف اندازه گیری باشد.
در نهایت، تمامی تکنیک های این بخش مشروط به پیش نیاز پایداری آماری است.
اگرچه تکرارپذیری معمولاً به عنوان تنوع مربوط به ارزیاب تعبیر میشود، اما موقعیتهایی وجود دارد که این تنوع به دلیل سایر منابع تغییر است. برای مثال، در برخی از سیستمهای اندازهگیری در فرآیند، هیچ ارزیاب انسانی وجود ندارد. اگر تمام قطعات توسط تجهیزات یکسان کنترل، ثابت و اندازه گیری شوند، تکرارپذیری صفر است. یعنی فقط یک مطالعه تکرارپذیری مورد نیاز است. با این حال، اگر از چندین فیکسچر استفاده شود، تکرارپذیری تغییر بین فیکسچر نیز می باشد.